مهربان
برای کشتی ای که عازم هیچ بندری نیست باد موافق معنا ندارد ...

اطل نمی شود اثرِ سحرِ چشم هات ..... جـادوی جـاودانی گـرمای دسـت هات /
با خود به اوج می برد الفاظِ شعر را ..... امـواجِ ابـر و بـادِ رهـا بینِ زلـف هات /
یک اسـتـکان سـتاره ی دنباله دارِ داغ ..... در کهکشانِ قهوه ای پشتِ پلک هات /
در عـمقِ غـمزه ها و اشارات و برق ها ..... دارند صد قصیده ی رندانه چشم هات /
در جستجوی قـافیه هـستی ولی مـدام ..... گم می شوند قافیه ها بین اشک هات!

برای انسان های بزرگ بن بستی وجود نداردآنها در این باورند
که یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت

هرگاه شادم،یاد تو غمگینم می کند
هرگاه غمگینم ،یاد تو شادم می کند
پس هر دو را دوست دارم،چون از تو حکایت می کند

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست...
شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم آخرین فرصت خندیدن ماست...
زندگی همهمه ی مبهمی از رد شدن خاطره هاست...
هر کجا خندیدیم زندگانی آنجاست...

قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت |